راستی و رستگاری
در مباحثی که امروزه در علوم رفتاری و روانشناختی در زمینهی اصلاح و تغییر رفتار مطرح است بر این نکته فراوان تأکید میشود که ایجاد رفتار مطلوب، مبتنی بر اصل اکتساب است.1 بدین معنی که فرد از مشاهدهی رفتار دیگران آن عمل را میآموزد. امام صادق علیهالسّلام میفرماید: با رفتارهای خود و نه با گفتارتان راهنمای مردم به خوبیها باشید.2
با یک نگاه به رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقی، تمیز این نکته بر ما چندان دشوار نخواهد بود که هنگامی که راستی و صداقت، دستمایه و بنیان رفتارهای آدمی میشود، دیگر صفات اخلاقی نیز یک به یک جای خود را پیدا میکنند. به این مثال توجه کنید:
اگر نوجوانی از اختلال رفتاری به نام پرخاشگری در رنج باشد، به مربیان توصیه میشود که با فراهم کردن محیط آرام و برنینگیختن تحریکات محیطی، وی را از درافتادن به پرخاش و ستیز بازدارند. اگر کودکی به لجبازی مبتلاست، با خونسردی و عدم مواجههی رودررو با وی، او را تنها گذارند تا تعارض خود را در تنهایی حل کند. اگر فردی به انزوا مبتلا شده است، با سپردن مسئولیت در جمع و تشویق موفقیتهای وی، او را از این ترس موهوم، یعنی حضور در جمع، نجات دهند. اگر کودکی به ترسهای طبیعی دچار است، با مکانیزمهای مختلف حسّاسّیتزدایی ـ که راههای آن در مباحث روانشناختی به صورت کاملاً تجربی و کارآمد بیان شده است ـ به رفع این اختلال در وی مبادرت کنند.
اکنون میگوییم اگر همهی اختلالات ذکر شده، یعنی پرخاشگری، انزوا، ترس و ... به مجموعهی کلّیتری از یک اختلال روانی بنام اضطراب تحویل و منتسب شوند، به جای آن که خود را درگیر و معطّل اصلاح جزءجزء اختلالات یادشده کنیم، بهتر است به رفع اضطراب از فرد بپردازیم؛ چرا که، اضطراب ما در بسیاری از اختلالات رفتاری و روانی است که گاه در پرخاشگری، گاه در لجبازی، زمانی در گوشهگیری و یا دیگر رفتارهای نابههنجار جلوهگر میشود. حال اگر بدین نکته توجه داشته باشیم که منشأ همهی این رفتارها، در اختلال کلّیتری است به نام اضطراب، بدیهی است که مستقیماً به اضطرابزدایی وی اقدام میکنیم. در اینجا میتوان گفت به جای آن که به رفع صفات اختلالی به صورت جزء به جزء مبادرت کرده باشیم به اصلاح و تربیت موصوف پرداختهایم و ریشهی مشکل را از بن برکندهایم.
در روایات ائمّهی معصومین علیهمالسّلام جایجای به دو گناه و رذیلت اخلاقی اشاره شده که از آنها به عنوان کلید همهی دیگر رذایل یاد شده است: دروغ و شرابخواری؛ که یکی راه دل را میبندد و دیگری طرایق عقل را مسدود میکند. امام محمدباقر علیهالسّلام میفرماید: خداوند تعالی برای بدیها قفلهایی نهاده است که کلید همهی آنها در دروغگویی و شرابخواری نهفته است و دروغ بدتر از شراب است.3
در مقایسه با مثال پیشین، همانگونه که اختلالی به نام اضطراب منشأ بسیاری اختلالات دیگر است، ناهنجاری اخلاقی دروغ و عادت ناپسند و گناهآلود شرابخواری مادر دیگر گناهان و رذایل اخلاقی قلمداد شده است. شاید رمز آن همه تأکید و دستورهای اخلاقی دینی ما بر راستگویی و صداقت و پرهیز از دروغ و دورویی از آن روی باشد که فرد راستگو و بیریا بر پایهی کرامت نفس زندگی میکند و خویشتن را به ناراستی و بیهویتی نمیآلاید. در این صورت گفتار و رفتار چنین فردی، به عنوان شخصیتی مقبول میتواند الگوی متربّی قرار گیرد.
بر اساس پارهای پژوهشها در زمینهی همانندسازی نوجوانان با والدین و نیز عوامل مقبولیّت، چهار صفت در والدین به ترتیب اهمّیت توسط فرزندان فهرست شده است:
راستگویی و صداقت، عمل به قول و وعده، محرمیّت و صمیمیّت، قاطعیّت در ارتباط.
نتایج جالب اینگونه تحقیقات نشان میدهد که صفت صداقت و راستگویی، مقدم بر دیگر صفات ترجیحی فرزندان ذکر شده و نشانگر آن است که شالودهی کرامت نفس در کودکان و نوجوانان برخورد صداقتآمیز با ایشان و نیز تجلّی شخصیتی صادق و راستگو در جنبههای مختلف زندگی است. همچنین پایبندی به قول و وعدههایی که به عنوان عهد و پیمان با فرزندان بسته میشود، وجههی دیگری از صداقت و راستگویی است. تجربههای بیشمار بیانگر آن است که فرزندان در سنین 13 تا 19سالگی بیش از آن که زیادهخواه و بلندپرواز باشند، طالب محرمیّت، صمیمیّت و رفاقت از سوی والدین خویشاند. عاطفهورزی، تبادل پرحجم کلمات و صمیمیّت و رفاقت جز در سایهی شخصیتی بیریا و صادق و یکرنگ عملی نیست. بچههای ما جز این از ما نمیخواهند!
1ـ نظریهی یادگیری اجتماعی، آلبرت بندورا، 1976
2ـ بحار،ج 5، ص 198
3ـ میزانالحکمة، 9 ـ 171
codex26x
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.