احتمالاً شما هم در سنین کودکی یا نوجوانی با این صحنه روبرو شده اید که کسی لیوانی را تا نیمه آب دارد به شما نشان دهد و بخواهد بگویید: «چقدر آب درلیوان است؟» اگر پاسخ می دادید لیوان نیمه پر است حتماً فردی «مثبت اندیش» تلقی می شدید و اگر نیمه ی خالی لیوان را می دیدید باید می رفتید و فکری به حال خودتان می کردید! «مثبت اندیشی» در فرهنگ ما واژه یی مثبت است، اما «خوش خیالی» بار معنایی منفی دارد و صفتی ناپسند برای انسان به حساب می آید. به راستی مرز میان این دو در کجاست؟ «مثبت اندیشی» و «خوش خیالی» هر دو بر «می شودها» تکیه می کنند با این تفاوت که «می شود» در مثبت اندیش فعالانه و در خوش خیالی منفعلانه است. مثبت اندیشی هرگز به معنای ندیدن کاستی ها، انتقاد نکردن و عدم تلاش در جهت بهبود آنها نیست، بلکه به معنای دیدن واقعیت و برنامه ریزی دقیق، هدفمند و امیدوارانه برای تغییر آن است. در واقع مثبت اندیشی تضادی با واقع گرایی ندارد، بلکه تأکید بر این واقعیت است که اگر چه نیمی از لیوان خالی است، اما اراده ی انسان می تواند ظرف چند ثاینه نیمه ی خالی لیوان را نیز پر کند! درست است که اغلب موفقیت ها در دنیای امروزی سخت تر و پیچیده تر از پرکردن یک لیوان آب هستند، اما مثبت اندیشان همواره بر این جمله تأکید می کنند که «کار هر قدر سخت تر شود، من هم هنگام اجرای آن سخت تر می شوم» البته این جمله به عمل بستگی دارد. شما می توانید سال ها در ذهن خود تصور کنید که بهترین متخصص کامپیوتر دنیا هستید، اما تا پشت کیبورد ننشینید و چند دکمه را فشار ندهید فایده یی برای تان نخواهد داشت. مثبت اندیشی ذهنی تنها می تواند برای مدتی روحیه ی شما را حفظ کند و پس از چندی به ضد خود تبدیل شده و این ویژگی را نیز از دست می دهد. افراد مثبت اندیش هدف خود را مشخص کرده و در راستای تحقق آن تلاش و برنامه ریزی می کنند، اما خوش خیال ها تنها آرزو می کنند و انتظار دارند که کائنات دست به دست هم داده و آرزوهای شان را برآورده سازند و اگر چنین شود خود را از زمین و زمان طلبکار می دانند. مثبت اندیشان شکست را به معنای «پل پیروزی» می بیننند، چون فکر می کنند باید کارشان را بازنگری کرده، روش های شان را تغییر داده و نقص هایشان را برطرف سازند تا بتوانند پیروز شوند. در حالی که خوش خیال ها به امید آن که بار دیگر پیروز شوند، از تجزیه و تحلیل و درس گیری از اشتباهات خود می پرهیزند. افراد مثبت اندیش امید و تلاش را دو بال پرواز انسان به سوی موفقیت می بینند و می دانند که هر یک از این دوبال اگر آسیب ببینند، می تواند باعث توقف حرکت انسان به سوی اوج شوند. این افراد در عین امیدواری، شبانه روز تلاش و در حین تلاش «اگر چه احتمال دارد شکست بخورند) اشتیاق شان را برای ادامه ی کار حفظ می کنند. آنها در ضمن اشتیاق، دانش شان را نیز ارتفاء و در عین بالا بردن سطح دانش، روابط شان را نیز با دیگران بهبود می بخشند و این گونه است که نقشه ی یک زندگی موفق را برای خود طراحی و آن را اجرا می کنند. منبع: 7 روز زندگی شماره 123
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » خشایار ( سه شنبه 90/12/2 :: ساعت 6:13 عصر )