..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..
حاملگی، زایمان، جنین، دوران بارداری و پَـــ نَ پَـــ"> ..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::....:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..
" /> ..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::....:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..
">دست ها چه می گویند ؟
دست ها اعضای ارزشمندی هستند که انجام بسیاری از کارها بدون آنها حتی در ذهن هم نمی گنجد. اما این اعضای ارزشمند نقش دیگری را نیز ایفا می کنند و آن کمک به بیان احساسات ، نیازها و برقراری ارتباط با دیگران است.
• دستهای مشت، دستهای باز:
دستهایی که گویی در آنها فنجان قرار دارد. (مشتهای نیمهباز) سمبلی از ظرافت و حساسیت و عقیده ضعیف و شکننده و بخشندگی است. اگر محکم و مثل مشت باشد نشاندهنده مادهگرایی، مالکیت و آزمندی است. اگر دستها در هم باشند نشاندهنده راحتی دست و اگر در هم فشرده باشند نشاندهنده استرس و اضطراب است.
• دستهای در هم فشرده:
فشردن دستها در هم به معنی جلوگیری و مانع شدن هم هست. وقتی شخصی عصبانی است نشاندهنده جلوگیری از برخورد کردن است. وقتی یک دست مشتشده و دست دیگر آن را به عقب نگه میدارد نشاندهنده این است که شخص مانع خود میشود که به دیگری ضربه بزند. وقتی کسی دروغ میگوید سعی میکند با این حالت دستهایش را کنترل کند.
• دستهای کنترلگر:
وقتی کف دست را به به سمت پایین حرکت میدهیم،یک حرکت آمرانه است که مثلا از کسی میخواهیم انجام کاری را متوقف کند یا از او میخواهیم آرام باشد. وقتی کف دست را روبهرو نگه میداریم به این معنی است که نزدیکتر نیا.
• دستهای غالب، دستهای مهربان:
وقتی دستمان را بالا میبریم و محکم نگه میداریم و با دست دیگر فرد را در آغوش میگیریم یعنی اینکه من میگویم وقت رفتن است. (غلبه و تسلط) وقتی دستمان را با سرعت و مستمر تکان میدهیم، نشاندهنده علاقه و مهربانی است. وقتی دستمان را شل و خیلی کوتاه و سرد تکان میدهیم نشان دهنده فرمانبرداری و تسلیم است.
• دستهای پرخاشگر:
با کناره دست مثل چاقو عمل کردن و هوان را بریدن مثل حرکت کاراته، با کناره کف دست و به سمت پایین ضربه زدن یعنی بازداشتن دیگران از کاری. این عمل میتواند نشاندهنده پرخاش در بحثها باشد.
• مشتی برای دعوا یا پیروزی:
مشت پرت کردن به طرف یکی میتواند به معنی تعرض به او باشد یا دعوت به دعوا. مشت را به سمت بالا بردن و ضربه زدن به هوا به معنی پیروزمندی است.
• دستهای پوشاننده:
وقتی نخواهیم چیزی را بشنویم گوشمان را میگیریم وقتی نمیخواهیم ببینیم جلوی چشمان را میگیریم و وقتی میخواهیم حرفی بزنیم ولی مانعی وجود دارد جلوی دهانمان را میگیریم. وقتی موقع حرفزدن جلوی دهان را بگیریم به معنی دروغ گفتن میتواند باشد همچنین به معنی این است که از حرفمان مطمئن نیستیم. وقتی با دست روی قلبمان را میگیریم ممکن است نشاندهنده حمله قلبی باشد. گاهی با یک دست، دست دیگرمان را که مشت شده و تحت هیجان است را میپوشانیم.
• دستهای رو:
دست باز و کشیده شده به سمت جلو به این معنی است که میخواهیم چیزی را به کسی بدهیم. یا نشاندهنده این است که چیزی برای مخفی کردن نداشتهاید و شما همین هستید که نشان دادهاید.
• دستهای درخواستگر:
اگر کف دست بالا باشد و دست را جلو ببریم. به معنی طلب کردن صدقه است. اگر دست را 45 درجه باز کنیم و کف دست به سمت بالا باشد و سپس دستمان را به طرف جلو بکشیم یعنی از شخصی میخواهیم جلوتر بیاید. اگر کف دستمان را به هم بچسبانیم، شبیه دعا کردن مسیحیها و جلو ببریم یعنی از کسی خواهش میکنیم که به ما صدمه نزد.
• دستهای بهم ساییده:
به این معنی است که فرد از چیزی خوشحال است. اگر ساییدن به آهستگی و همراه با فکر کردن و لبخند باشد، به این معنی است که فرد در فکر حیلهای است و از سود آن خوشحال است. ساییدن صورت و مشخصا چانه به معنی فکر کردن سنجیده و تصمیمگیری است. وقتی قسمتی از بدن جراحت دیده است یا اینکه تحت تنش است.
• دستهای متفکر:
وقتی انگشتها مثل مناره به هم پرس میشوند ممکن است بعضی از انگشتها درون هم پیچیده و بعضی از آنها به شکل مناره به هم متصل باشند. به معنی فکر کردن سنجیدن و تصمیم گرفتن است. گوش دادن به صحبتهای دیگری و فکر کردن به آنها. اگر انگشت میانی به سر تکیه داده شود یا اینکه به دهان برود یعنی دارم فکر میکنم و آمادگی صحبت کردن را ندارم
• دستهای پیشتیبان:
وقتی دست را تکیهگاه و پشتیبان سر قرار میدهیم و سر را به آن تکیه میدهیم و آرنجها روی میز است، نشان دهنده این است که شخص خوابش میآید یا وقتی دست خیلی به آرامی سر را نگه داشته است و با انگشتها چانه را لمس میکنیم و به فرد روبهرو نگاه میکنیم به این معنی است که به صورت من نگاه کن آیا زیبا نیست؟ و حالتی اغواکننده است. همچنین اگر سر به دست تکیه داده باشد یعنی شخص کسلتر است. اگر شخص به موضوع علاقهمند باشد سرش را کمتر تکیه میدهد.
• دستهای پنهان:
دست به معنی ارتباط برقرارکردن است و پنهان کردن آن نشاندهنده عدم علاقه به ارتباط و همکاری است. همچنین نشاندهنده این است که شخص نمیخواهد حرف بزند چون میخواهد گوش دهد. همچنین میتواند نشاندهنده احساس آرامش و اینکه نیازی به حرف زدن نیست باشد.
• دستهای نوازشگر:
لمس کردن میتواند تایید کردن خود باشد یعنی من اینجا هستم من واقعی هستم و من خوبم و این حالتی است به معنی کاهش دادن نگرانیها از دنیای بیرونی و دنیای درون. در لحظات احساسی مثل نوازش کردن فرزند هم به معنی مهربانی و عشق است. میتواند به معنی تنبیه هم باشد مثل سیلی زدن. یا به معنی اثبات دوستی وقتی شانههای کسی را لمس میکنیم یعنی به او قدرت و اختیار میدهیم و وقتی بازوی او را لمس میکنیم یعنی با او احساس همدردی میکنیم.
• دستهای پرستشگر:
وقتی دست به لباس خود میکشیم یعنی اینکه خودمان را جذابتر میکنیم علامت میفرستیم که «آیا من زیبا نیستم؟» و همچنین یعنی مرا دوست داشته باش. وقتی با انگشت مثلا ذرهای را از روی لباس فردی پرت میکنیم به معنی عدم تایید اوست.
شخصیت آدم ها و نحوه دست دادن آنها!
حتماً از تأثیر اولین برخورد در طرف مقابل آگاه هستید. فکر می کنید اولین چیزی که به طرف مقابل تان نشان می دهد چه نوع آدمی هستید چیست؟بله، نحوه دست دادن تان....
سعی کنید همیشه سفت و محکم دست بدهید. این کار باعث می شود که در نخستین برخورد تأثیر خوبی بگذارید. بعد از بررسی و دقت زیاد روی این موضوع، دست دادن را به پنج گروه تقسیم کرده ایم که هر کدام نشان دهنده نوعی شخصیت است.
دست دادن با دست های خیس
مسلماً دست دادن زننده و تنفرآور انواع بسیاری دارد، اما دست دادن با دست های خیس بدترین آنهاست. حتماً توجه داشته باشید که قبل از دست دادن با کسی، دست های خود را کاملاً خشک کرده و آنها را از عرق پاک کنید.دست دادن شل و ول
دست دادن شل و ول نشان دهنده ضعف، نداشتن اعتماد به نفس، علاقه و ثبات است. این خصوصیات، متضاد قدرت و استحکام است که ویژگی افراد محترم و موفق می باشد. توصیه می شود اگر حالت دست دادن تان شل و ضعیف است، هنگام دست دادن کمی نیرو صرف کنید. مطمئناً دست دادن سفت و محکم تأثیر بسیار بهتری در مخاطب می گذارد.دست دادن نوک انگشتی
قبلاً برای تان اتفاق افتاده است. یک نفر هنگام دست دادن نوک چهار انگشت تان را می گیرد و نمی گذارد که دست تان کاملاً در دستش قفل شود و بعد دست تان را به سختی می فشارد.دست دادن خیلی محکم
قدیمی ها معمولاً این طور دست می دادند. احتمالاً تا به حال با چنین موردی برخورد کرده اید. فردی احساس می کند قوی ترین مرد جمع است و هنگام دست دادن، دست تان را مثل لیمو می چلاند.دست دادن دوستانه و خودمانی
مردم باید عادت کنند دست دادن های عجیب و غریب شان را کنار بگذارند. نیازی به شعبده بازی نیست: یک دست دادن ساده، محکم و دوستانه کافی است.شاید واژه های خساس و خسائس به نظرتان ناآشنا بیاید. خساس به معنای مردان خسیس و خسائس به معنای زنان خسیس است. «اسکروچ» قهرمان داستان «آواز کریسمس»، اثر چارلز دیکنز را هم که حتماً یادتان هست.
«درویش به جز بوی طعام اش نشنیدی
مرغ از پس نان خوردن او ریزه نچیدی»
عبارت «خست نفس جبلی» به این معنی است که فرد به طور ذاتی خساست دارد. جالب این است که پژوهش های اخیر روانپزشکی هم شواهدی را در جهت ارثی بودن این ویژگی را ارایه کرده است.
بسیاری از آنان در طبقه بندی های تشخیصی روانپزشکی جزو مبتلایان به «اختلال شخصیت وسواسی-اجباری» قرار می گیرند.
در عین حال، فردی شخصیت به هنجار هم، ممکن است بعضی از صفات این نا به سامانی شخصیتی از جمله امساک و خست را داشته باشد: نکته ی مهم این است که فرد می تواند دچار نابسامانی شخصیتی وسواسی-اجباری باشد، بدون آن که کمترین اثری از خست و امساک و حتی صرفه جویی در او باشد. تشخیص این موضوع کاملاً پیچیده است و به همین دلیل، فقط از عهده ی روانپزشک برمی آید که بتواند بهنجار را از نابهنجار، مسایل شخصیتی را از بیماری های وضعیتی و بیماری های کارکردی را از بیماری های عضوی تمیز دهد.
چارلز دیکنز، شخصیت «اسکروچ» را که سمبل یک فرد خسیس و بی عاطفه است، از روی بعضی افراد واقعی عصر خودساخته و مطالبی را درباره ی گذشته ی وی بیان می کند که نماینده ی ایجاد چنین صفاتی از جمله پول دوستی و و بی عاطفگی و امساک در قهرمان است.
پدر اسکروچ، او را در مدرسه شبانه روزی رها کرده بود و حتی در عید سال نو هم سراغی از او نمی گرفت.
مادرش را هنگام تولد از دست داده بود و به همین دلیل، پدرش او را متهم می کرد و کمترین توجهی به او نداشت؛ به این ترتیب اسکروچ جوان فرصتی برای اجتماعی شدن و آموختن محبت نداشت. پدر اسکروچ مدتی به علت مسایل مالی در زندان به سر برد و این امر ترس از بی پولی و تلاش برای کسب پول و حفظ آن را در او به وجود آورد.
صفات شخصیتی اسکروچ سبب می شود که نامزدش او را ترک کند که این امر سبب سخت تر شدن قلب اسکروچ می شود.
مرگ خواهرش هنگام به دنیا آوردن پسرش، آن هم در ایام کریسمس سبب می شود اسکروچ تنها کسی را هم که او را واقعاً دوست داشت، از دست بدهد و در نتیجه کمترین دلبستگی به مردم نداشته باشد.
چه از نظر نشانه ها و چه از نظر تاریخچه ی زندگی توصیف های دیکنز برای اسکروچ با روان پزشکی امروز مطابقت دارد. برای نمونه، پرورش در محیط سرد با انضباط سخت، اطمنیان نداشتن به هیجانات و احساسات، کاربردساز و کارهای دفاعی روان شناختی گوناگون؛ از جمله جداسازی، واکنش سازی، ابطال و عقلی سازی، رفتار خشک، تشریفاتی و انعطاف ناپذیر، فقدان خودجوشی، جدی بودن در همه ی شرایط تمایل به تسلط داشتن بر امور و افراد، اشتغال فکر با قواعد و مقررات و جزییات، فقدان مهارت در روابط بین فردی، نداشتن ذوق طنز، ناتوانی در دور انداختن اشیای کهنه و مستعمل، زندگی خست آمیز و مقتصدانه یی که بر خود و اطرافیان تحمیل می کند، نگرش به پول به عنوان چیزی که باید آن را برای آمادگی در برابر سختی های احتمالی ذخیره کرد از این جمله است.
به گفته ی شیخ اجل:
«گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب
تا قیامت روز روشن کس ندیدی جز به خواب»
یعنی از آن جا که فرد خسیس سفره ی خود را برای خوردن نمی گشاید؛ اگر آفتاب درون سفره ی او بود هیچ کس دیگر آفتاب را نمی دید!
اما در شخصیت های «وسواسی اجباری» بعضی از ویژگی ها هم مثبت و مفید است.
شخصیت های وسواسی- اجباری با پشتکار و سختکوش هستند. در عین حال، این جنبه های مثبت در آنان گاهی به حد سماجت و سرسختی و لجبازی می رسد. گاهی بیش از حد آرمانگرا هستند و سبب زحمت اطرافیان می شوند. نظم و پاکیزگی آنان مثال زدنی است، اما گاهی به شکل وسواس آشکار درمی آید. از آن جا که می ترسند اشتباه کنند، دچار تردید و بی تصمیمی می شوند.
گاهی به اندازه یی با جزییات سرگرم می شوند که از اصل موضوع غافل می مانند. آن چنان به کار دلبسته اند که فراغت، سرگرمی و دوستان را به کنار می گذارند و به اصطلاح معتاد به کار می شوند. از نظر شغلی افرادی با کفایت و متعهد هستند. ویژگی های آنان مناسب با حرفه های علمی و پژوهشی است.
عقده خساست
عقده ی خساست، یعنی کم خرج کردن و پول جمع کردن در حد افراطی که به آن، عقده ی «هارپاگون» هم می گویند. هارپاگون، قهرمان نمایشنامه ی «خسیس» اثر هنرمند فرانسوی «مولیر» است. بسیاری از شخصیت های وسواسی پیرو افراطی این ضرب المثل هستند «هر چیز که خوار آید یکی روز به کار آید» و دور ریختن اشیای بی مصرف را مصلحت نمی داند. ظروف شکسته لباس های کوچک و مستعمل بچه ها و روزنامه های کهنه را جمع می کنند. در حدی خیلی پایین تر از آن چه دارند، زندگی می کنند و معتقدند خرج باید کم باشد تا فرد برای مسایل غیرمترقبه آمادگی داشته باشد. سعدی خطاب به آنان می گوید: «مال از بهر آسایش عمر است؛ نه عمر از بهر گرد کردن مال».راه درمان
طبعاً نمی توان منتظر ماند تا همه ی افراد خسیس مثل اسکروچ ناگهان متحل شوند. از این رو مراجعه ی آنان به روان پزشک برای تشخیص و درمان ضروری است. روان پزشک می تواند برای درمان این گروه از افراد از روان درمانی و درمان دارویی استفاده کند. اگر نشانه های نابه سامانی وسواسی- اجباری هم ملاحظه شد. استفاده از داروهای ضد وسواس مفید خواهد بود. خوشبختانه بسیاری از این افراد تمایل به درمان هم دارند. به یاد داشته باشید؛ تنها آن چه انسان می بخشد، سرانجام برای او باقی می ماند..::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.