..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..


..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..

حاملگی، زایمان، جنین، دوران بارداری و پَـــ نَ پَـــ"> ..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..


..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..

" /> ..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..


..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..

">
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
حاملگی، زایمان، جنین، دوران بارداری و پَـــ نَ پَـــ
 
 
غریب، کسی است که دوستی ندارد . [امام علی علیه السلام ـ در وصیّت خویش به امام حسن علیه السلام ـ] 
»» وسوسه‏ هاى عملى

وسوسه‏ى عملى

بحث ما درباره‏ى وسوسه‏ى عملى است . وسوسه را به دو قسم تقسیم کردیم : وسوسه‏ى فکرى و وسوسه‏ى عملى . بحث وسوسه‏ى فکرى گذشت و بحث امروز درباره‏ى وسوسه‏ى عملى است که گاهى انسان در کارهایش وسوسه مى‏شود نظیر وسواسى در طهارت و نجاست ، وضو ، غسل ، عبادات . این وسوسه‏ى عملى براى خانه فوق العاده ضرر دارد ؛ بنیان خانواده را ویران مى‏کند . وسواسى را از خانه و جامعه متروک مى‏کند . و بالاخره محبت خانوادگى را از بین مى‏برد . و شاید از این مخربتر نداشته باشیم و لااقل یکى از مخربهاى عمده است . همه مخصوصا وسواسیها به بحث امروز توجه کاملى بفرمایند . این وسوسه‏ى فکرى یا عملى از کجا پیدا مى‏شود ؟
در فصل یازدهم گفتم شیطان گاهى مسلط مى‏شود بر عقل انسان و با این تسلط ، انسان حقه باز ، منافق ، پشت هم انداز مى‏شود . و در میدان سیاست یک سیاستمدار دروغگوى حقه باز مى‏شود . و گاهى شیطان بر دل انسان مسلط مى‏شود آن را تابع خود مى‏کند . چنانچه گاهى خدا بر دل حکومت دارد گاهى شیطان بر دل حکومت پیدا مى‏کند . و قرآن در آیات فراوانى تذکر به این مطلب مى‏دهد و اگر شیطان مسلط بر دل انسان شد دیگر دل را » مى‏برد آن جا که خاطر خواه اوست « . و یک آدم بت پرستى ، پول پرستى ، هوا پرستى ، و بقول قرآن شیطان پرستى از کار در مى‏آید . و گاهى مسلط مى‏شود بر قوه‏ى تخیل و وسوسه‏ى فکرى و عملى براى او پیدا مى‏شود و این به اندازه‏اى خطرناک است که چیزهائى که اصلا واقعیت ندارد او مى‏بیند و مى‏شنود و قطع به آن پیدا مى‏کند . مثلا : آن که آدم ترسوئى است و شیطان بر قوه‏ى خیال او مسلط شده اگر شب در یک خرابه‏اى برود جن مى‏بیند ، راستى مى‏بیند . و حرفهاى اجنه را مى‏شنود ؛ راستى مى‏شنود . یا وقتى به قبرستان برود مى‏بیند مرده از قبر بیرون آمد . مرده را مى‏بیند . داد مى‏زند بایست ببینم . مى‏شنود . فرار مى‏کند . مرده او را تعقیب مى‏کند . و یکوقت هم مى‏بیند مرده او را گرفت و لمس مى‏کند و غش مى‏کند . با فرضى که در خرابه جنى نبوده است . در آن قبرستان مرده از قبر بیرون نیامده است . مرده صدا نکرده است . او را نگرفته است . اما قوه‏ى خیال اثر گذارده است روى چشم او ، روى گوش او ، روى قوه‏ى لامسه‏ى او و این بلا را به سر او آورده است .
وسوسه‏ى فکرى و عملى اگر براى کسى پیدا شود این گونه مى‏شود . یعنى مثلا آن کسى که وسواسى در طهارت و نجاست است فورا قطع پیدا مى‏کند که ترشح کرد و نجس شد با فرضى که ترشح نکرده است ، اما او حس مى‏کند ترشح در دستشوئى شده است و اما براى طهارتش قطع پیدا نمى‏کند . براى نجاست فورا قطع پیدا مى‏کند . یعنى شیطان بر قوه‏ى تخیل او مسلط شده است و به آن چیزهائى که برایش ضرر دارد فورا قطع پیدا مى‏کند اما براى آن چیزهائى که بر نفعش است نمى‏تواند قطع پیدا کند ؛ اطمینان پیدا کند . و از همین جا این وسواسى باید پى ببرد که مریض است . براى این که اگر قطع پیدا شدن و زود باورى است هم درد طهارتش باید زود قطع پیدا کند هم در نجاستش . و اگر هم زود باور نیست همان طور که در طهارتش زود باور نیست در نجاستش هم باید زود باور نباشد . این که مى‏بینید کجا زود باور است قطع پیدا مى‏کند و در جاى دیگر قطع پیدا نمى‏کند ، زود باور نیست ، پى ببرد که مریض است ، آن هم مرض روحى که اگر اعتنا به آن بکند روز به روز در تزاید است . امراض روحى طورى است که رو به تزاید است مثل خوره مى‏ماند ؛ مثل سرطان مى‏ماند . از کجا پیدا شده است ؟ از تسلط شیطان بر قوه‏ى خیال . لذا کسى که در نزد امام صادق علیه‏السلام تعریف یک کسى را کرد ، حتى تعریف عقلش را ، و بعد گفت وسواسى است امام صادق علیه‏السلام تبسمى کرد یعنى این چه عاقلى است که وسواسى است ؟ بعد فرمودند : شیطان بر او مسلط شده و کارهایش شیطانى است نه رحمانى . بعد هم فرمودند : اگر از خودش هم بپرسید که کارهاى او شیطانى است یا رحمانى مى‏گوید شیطانى .
چیزى که همه باید به آن توجه داشته باشیم این است که شیطان مهیاست که ما را بیچاره‏ى دنیا و آخرت کند و هر کسى را از راهى به جهنم مى‏برد . شیطان زرنگ است یک کسى را از راه گناه ، یک کسى را از راه پول حرام ، یک کسى را از راه شهوترانى ، یک کسى را از راه ریاست طلبى ، یک کسى را هم از راه وسواسى گرى ، یک کسى را از راه غیبت ، تهمت ، شایعه پراکنى ، یک کسى را از راه فحشاء و بى‏عفتى منحرف مى‏کند .
مشهور است که کسى در خواب صادقى شیطان را دید که یک دسته طناب بر دوش دارد پرسید اینها چیست ؟ شیطان جواب داد اینها افسارهائى است تهیه کردم براى انسانها که به جهنمشان بکشانم . سؤال کرد این زنجیر چیست ؟ گفت این زنجیر براى سید رضى است . امشب رفتم سه مرتبه او را زنجیر کردم اما پاره کرد . گفت این طنابها چرا رنگارنگ است ؟ گفت براى این که هر کسى را از یک رنگى و از یک راهى منحرف مى‏کنم . فردا که رفت خدمت سید رضى رضوان الله علیه ، ایشان قضیه‏اى را فرمود که معلوم شد خواب مطابق با واقع بوده است .
مرحوم کلینى رضوان الله علیه یک روایت را نقل مى‏کند نظیر همین خواب که امام صادق علیه‏السلام فرمود شیطان با یک لباس رنگارنگى آمد نزد حضرت موسى علیه‏السلام آن حضرت سوال کرد این لباس رنگانگ ، کلاه رنگارنگ براى چیست ؟ گفت براى این که فریب من از یک راه نیست ؛ به جهنم کشاندن من از یک راه نیست . هر کسى را از یک راهى به جهنم مى‏کشانم . وسواسى را از راه طهارت و نجاست ، وضو و غسل و عبادت ، آن که لاابالى در دین است از راه بى‏عفتى ، زن مقدس را از راه غیبت ، تهمت ، شایعه پراکنى ، مرد لاابالى را از راه حرام خورى و بالاخره هر کسى را از راهى .
قرآن شریف آیات فراوانى در این باره دارد که شیطان قسم خورده است ، در مقابل خدا عرض اندام کرده است که بنده‏هایت را جهنمى مى‏کنم ؛ بیچاره مى‏کنم .قرآن مى‏فرماید : پس از آن که شیطان رانده‏ى درگاه خدا شد گفت :
) فبما اغویتنى لاقعدن لهم صراطک المستقیم - ثم لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اکثرهم شاکرین ( (10)
حال که بخاطر بنى آدم گمراه شدم سر راهشان حتما مى‏نشینم و نمى‏گذارم راه بهشت را بگیرند ؛ راه مستقیم را بگیرند. سپس از چهار طرف مى‏آیم از جلو مى‏آیم از عقب ، از طرف راست از طرف چپ . امام باقر علیه‏السلام در ذیل این آیه‏ى شریفه مى‏فرماید : از جلو مى‏آیم یعنى امر آخرت را براى آنها ضعیف جلوه مى‏دهم . و این که گفته از عقب مى‏آیم یعنى آنها را امر مى‏کنم به جمع آورى اموال و بخل از دادن حقوق شرعى تا براى ورثه‏ى آنها بماند . و این که گفته از طرف راست مى‏آیم یعنى دین آنها را با زیبا کردن گمراهى و ایجاد شبهه از بین مى‏برم . و این که گفته است از طرف چپ مى‏آیم یعنى آنها را به دوست داشتن لذتها وامى‏دارم و شهوات را بر قلبهاى آنها غالب مى‏گردانم . (11)
یعنى براى زن لاابالى شیطان مى‏گوید از راه بى‏حجابى ، از راه بدحجابى ، جوراب پانما پوشیدن و بالاخره از راه بى‏عفتى . براى زن و مرد مقدس از آن راه مى‏آید از راه راست مى‏آید یعنى بواسطه‏ى وسوسه‏گرى آنها را به جهنم مى‏کشاند. من تقاضا دارم وسواسى‏ها این آیه شریفه را هر روز بخوانند . وقتى که شیطان مى‏خواهد مسلط بر قوه‏ى خیال اینها شود و اینها سر خودشان بازى درآورند و این کارهاى زشت وسوسه‏گرى را انجام دهند این آیه را بخوانند و بگویند شیطان در مقابل خدا ایستاده و به او گفته است من هر کسى را از راهى به جهنم مى‏برم و وسواسى را از راه طهارت و نجاست ، وضو و غسل و عبادت به جهنم مى‏برم . در آیه‏ى دیگر هم نظیر همین آیه آمده است شیطان لعنه الله قسم خورده است که :
) لاتخذن من عبادک نصیبا مفروضا - و لاضلنهم و لامنینهم و لامرنهم فلیبتکن اذان الانعام و لامرنهم فلیغیرن خلق الله ( (12)
یک بهره‏ى کافى از بنده‏هایت مى‏گیرم و گمراهشان مى‏کنم و در آمال و آرزو غوطه‏ورشان مى‏کنم و به آنها امر مى‏کنم تا گوشهاى حیوانات را ببرند و امر مى‏کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند.
کارى مى‏کنم فطرت خدادادى را از دست بدهند و دیگر درک نداشته باشند از خدابینى و خداشناسى ؛ دیگر درک نداشته باشند که بفهمند در مقابل خدا باید کوچکى کرد ؛ درک نداشته باشند که فضیلت را از رذیلت بشناسند . و بعد در دنباله‏ى همین آیه مى‏فرماید :
) و من یتخذ الشیطان ولیا من دون الله فقد خسر خسرانا مبینا (
اگر کسى متابعت از این شیطان قسم خورده کند و شیطان ولى او بشود ، مسلط بر او بشود ، ورشکسته است ورشکسته‏ى آشکار .
اى وسواسى ! قرآن مى‏گوید ورشکسته‏اى ورشکسته‏ى آشکار .
آیه‏ى سوم نظیر آیه‏ى اول و دوم است . شیطان وقتى رانده درگاه خدا شد گفت خدایا همه‏شان را گمراه مى‏کنم خداوند فرمود :
) واستفزز من استطعت منهم بصوتک و اجلب علیهم بخیلک و رجلک و شارکهم فى الاموال و الاولاد وعدهم و ما یعدهم الشیطان الا غرورا ( (13)
یعنى شیطان انسان را گمراه مى‏کند اما چگونه ؟ بصداى خود . صداى شیطان چیست ؟ ترانه‏ها ، موسیقى‏ها . و ) اجلب علیهم بخیلک و رجلک ( یعنى شیطان دو دسته لشکر دارد یک لشکر پیاده یعنى گرفتار یک رفیق نااهلى مى‏شود و این رفیق خیلى عالم نیست ؛ دانا نیست با وسوسه او را به جهنم مى‏فرستد . اما گاهى یک رفیق نااهل ، یک شیطان دانا مسلط بر سر او مى‏شود که بقول قرآن شریف لشکر شیطان اما لشکر سواره . نظیر مکتبهاى غربى که براى انسانها آورده شده است نظیر یک رفیق نااهل اما رفیقى که دانا باشد و بتواند از راه استدلال ، از راه غیر مستقیم این را به جهنم ببرد . شیطان از راه مال حرام شریک انسان مى‏شود و او را وادار مى‏کند همان غذاى حرام را به بچه‏هایش بدهد ؛ انعقاد نطفه از آن غذاهاى حرام بشود و بالاخره بچه‏هایش را هم خراب مى‏کند . پس با استفاده از آیه مى‏فهمیم شیطان یکى از راه حرام بچه‏اش را خراب مى‏کند. یکى از راه کم فروشى . یکى را وا مى‏دارد تقلب کند ، رشوه خوارى کند ، ربا خوارى کند . یک کسى را بوسیله‏ى صداى خود یعنى ترانه‏ها ، موسیقى‏ها . شیطان هر کسى را از راهى به جهنم مى‏برد . این طور نیست که براى همه یک راه داشته باشد . فقط توجهى را که باید داشته باشیم این است که این شیطان براى هر کسى شیطانى مى‏گمارد . براى افراد عادى شیطانهاى عادى ، براى علماء ، دانشمندان یک شیطان عالم . خدا رحمت کند مرحوم آشیخ غلامرضا یزدى را . مى‏گویند این مرد عارف کامل بارها روى منبر مى‏گفت که هر کسى شیطانى دارد و شیطان من ملا شیطان است . این حرف را از قرآن گرفته است ) و اجلب علیهم بخیلک و رجلک (
سوره‏ى فلق و ناس براى دفع شیطان خوب است . حتى به بچه‏هایتان یاد بدهید چهار قل را ، وقتى مى‏خواهند از خانه بیرون بیایند یا هر وقت دیگر بخوانند براى این که از شر اجنه و شیطان و انسانهاى شرور محفوظ باشند . این دو سوره‏ى آخر نکته‏ى جالبى دارند که همه ما باید به آن توجه کنیم مخصوصا وسواسیها . در سوره‏ى فلق یک مرتبه پناه به خدا مى‏برد از چهار چیز مهم :
) بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الفلق (
خدایا پناه مى‏برم به تو از شر مردم و البته شر مردم ، شر استعمارگرها ، شر ابرقدرتها خیلى بزرگ است . و پناه مى‏برم به تو ) و من شر غاسق اذا وقب ( وقتى که غریزه‏ى جنسى تحریک شود . راستى هم باید پناه برد به خدا ) و من شر النفاثات فى العقد ( خدایا پناه مى‏برم به تو از آن وقتى که زن عشوه‏گرى کند مثل این که العیاذ بالله یک زنى جلوى شما باشد و شما به دنبال او ، یا شما سر کسبتان هستید یک زنى مى‏آید به مغازه‏ى شما عشوه‏گرى کند بخندد این سوره مى‏گوید خدایا پناه مى‏برم به تو از شر چنین صحنه‏اى ) و من شر حاسد اذا حسد( یعنى خدایا پناه مى‏برم به تو وقتى که حسود حسادتش گل کند .
این چهار چیز خیلى مهم است اما یکمرتبه پناه برده شده است به خدا . اما در سوره‏ى ناس سه مرتبه به خدا پناه برده شده است .
) بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس - ملک الناس - اله الناس ( (14)
این ملک الناس و اله الناس ولو بطور صفت آورده شده ولى در حقیقت مى‏گوید : خدایا پناه مى‏برم به تو . خدایا پناه مى‏برم به تو . خدایا پناه مى‏برم به تو . از چى ؟ ) من شر الواسواس الخناس ( از شر شیطانى که خیلى وسوسه مى‏کند و از شر آن وسواسى که با استدلال وسوسه کند . وسواس خناس از آن کهنه کارهاست ؛ زرنگهاست ؛ عالمهاست که مى‏داند چطور وسوسه کند و مى‏داند چطور براى این زن یا مرد استدلال کند . یعنى علاوه بر این که وسواس خناس است . وسواس صیغه‏ى مبالغه است یعنى خیلى وسوسه مى‏کند خناس هم صیغه‏ى مبالغه است یعنى خیلى استدلال مى‏کند. وسواسى‏ها اتفاقا این گونه‏اند. براى کارشان یک استدلالهاى عجیب و غریبى مى‏کنند ؛ موشکافیها مى‏کنند که این موشکافیها به ذهن مرجع تقلیدشان به هنگام فتوا دادن نمى‏آید. یک چیزهاى عجیبى به ذهن اینها مى‏آید . اینها خیال نکنند که استدلال است . نه . قرآن مى‏گوید اینها وحى شیطان ؛ الهام شیطان است ) ان الشیاطین لیوحون الى اولیائهم لیجادلوکم ( یعنى وسواسى ! شیطان به تو الهام مى‏کند که به آن کسى که به تو مى‏گوید این چیز پاک است تو بگو نجس است استدلال هم برایش بکن . آن که مى‏گوید به وضویت بى‏اعتنا باش به غسلت بى‏اعتنا باش قبول نکن استدلال هم برایش بکن ) ان الشیاطین لیوحون الى اولیائهم ( . و سوره‏ى ناس مى‏گوید بگو خدایا پناه مى‏برم به تو از وسواس خناس . من از وسواسیها تقاضا دارم این چهار قل را یعنى قل هو الله احد ، قل یا ایها الکافرون و مخصوصا این دو سوره‏ى قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس را همیشه بخوانند و وقتى که وسواس خناس ، این شیطان کهنه کار ، مى‏خواهد فریبشان دهد به سر او بزنند بقول امام صادق علیه‏السلام در دهان این خبیث بزن و بگو برو گم شو عادتش نده و نگذار بر تو مسلط شود . تقاضا دارم همان وقت که مى‏خواهد مسلط بر شما شود فورا بخوانید بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس ... بعد هم براى خودت معنى کن . معنایش این است که بگو خدایا پناه مى‏برم به تو ، پناه مى‏برم به تو ، پناه مى‏برم به تو از این وسواس خناس که وسوسه مى‏کند، با استدلال وسوسه مى‏کند و مى‏خواهد مرا به جهنم بکشاند.
خلاصه‏ى حرف امروز این شد که از نظر روانشناسى وسواسى یعنى مریض . از نظر اسلام وسواسى یعنى تسلط شیطان بر قوه‏ى خیال . و بعبارت قران وسواسى یعنى آن که شیطان را دوست خودش گرفته است و بقول قرآن کسى که شیطان را دوست خودش گرفته است فقد خسر خسرانا مبینا ورشکسته است ورشکسته‏ى آشکار . و فهمیدیم که شیطان هر کسى را از راهى به جهنم مى‏برد . حزب اللهى را از یک راه ، ضد انقلاب را از یک راه ، مقدس را از یک راه ، بازارى را از یک راه و بالاخره آن زن لاابالى را از راه دیگر و آن زن مسجدى را از راه دیگر و زنى که با خدا و پیغمبر و قرآن سروکار دارد از راهى و آن زنى که با معنویت و محراب و منبر سروکار ندارد از راه دیگر . چه باید کرد ؟ یعنى این وسواسى چه باید بکند ؟ درد خیلى بزرگ است باندازه‏اى که بعضى از روانشناسها مى‏گویند اصلا قابل معالجه نیست . یادم نمى‏رود یک آقاى روانشناسى آمده بود پیش من شنیده بود که من وسواسى‏ها را خوب مى‏کنم این تعجب کرده بود آمده بود پیش من خیال کرده بود من وردى دارم ، رملى دارم، اسطرلابى دارم . گفتم نه بابا من یک راه دارم و آن راهى است که امام صادق علیه‏السلام نشان داده است. تعجب مى‏کرد . مرادم این است که درد خیلى بزرگ است بحدى که بعضى روانشناسها مى‏گویند قابل معالجه نیست اما فراوان من وسواسى شدید را خوب کردم به چه وسیله ؟ به یک دواى خیلى آسان ، آن دواى آسان چیست ؟ امام صادق علیه‏السلام فرموده است وسواسى ! بى‏اعتنائى کن ، اهمیت نده به شیطانى که وسوسه مى‏کند . یکى دو ماه که بى‏اعتنائى کردى مثل مردم برخورد کردى ، یعنى خانم که وسواسى است شوهرش را باید الگوى خودش قرار دهد ؛ هر چه شوهرش بگوید بشنود . اگر شوهر وسواسى است باید خانمش را الگو قرار دهد هر چه خانمش مى‏گوید بشنود .
مردم چطور نماز مى‏خوانند ؟ چه جور وضو مى‏گیرند ؟ چطور غسل مى‏کنند؟ چطور آب مى‏کشند ؟ مثل مردم رفتار کند . یک ماه دو ماه که مثل مردم برخورد کرد خوب مى‏شود ولى ریشه‏اش سوخته نمى‏شود، پنج شش ماه که این گونه برخورد کرد ریشه‏ى آن هم سوخته مى‏شود . اگر این حرف مرا نشنوى بدان روز به روز این مرض رو به تزاید است . دنیاى تو را از بین مى‏برد . خانه‏ات را خراب مى‏کند . بچه‏هایت را عقده‏اى مى‏کند . خودت را بى‏نشاط مى‏کند و بالاخره یک عضو زائد جامعه مى‏شود و به هر حال این دنیاى تو است که براى خودت یک جهنم مى‏سازى ، براى خانواده‏ات هم یک جهنم مى‏سازى و در آخر هم یقین داشته باش همین جهنمى که این جا ساختى آن جا هم وجود دارد . و اگر حرف مرا بشنوى به مدت پنج شش ماه حتما این مرض سرطانى ریشه کن مى‏شود. در آخر یک نکته‏اى باید عرض کنم که آن نکته را آنهائى که وسواسى نیستند توجه داشته باشند و آن این است که اگر خانمت وسواسى است با تندى و داد و فریاد نمى‏شود کارى کرد . او مریض است با مریض که تندى نمى‏کنند . اگر شوهرت وسواسى است ، اگر پسرت ، دخترت وسواسى است با تندى با داد و فریاد : العیاذ بالله ، با کتک یا فحش و غیره نمى‏شود ، بدتر مى‏شود. این مریض است با مریض چه باید کرد ؟ مدارا ، با زبان خوش ، با شنیدن این گونه صحبتها ، با شنیدن این گونه نوارها ، حوصله به خرج دادن ، آرام آرام این مرض را از او گرفتن . بقول عوام مرض کوه کوه مى‏آید اما مو مو مى‏رود. باید مواظب وسواسى باشى ، حوصله به خرج بدهى ، باید مو به مو این مرض را از او بگیرى تا خوب شود . به وسواسى‏ها سفارش مى‏کنم درصدد باشید خوب شوید و به این نسخه عمل کنید . به پرستارهاى وسواسیها یعنى آنها که وسواسى نیستند و وسواسى در میانشان وجود دارد سفارش مى‏کنم با تندى با آنها رفتار نکنید . برخورد شما عاقلانه باشد .مثل برخورد با یک مریض باشد .
خدایا بحق حضرت زهرا علیهاالسلام قسمت مى‏دهم همه‏ى مریضها را مخصوصا مریض وسواسى فکرى و وسواسى عملى را شفا عنایت بفرما .

پی نوشت ها:

1- سوره‏ى یس آیه‏ى 60 ترجمه : اى فرزندان آدم ! آیا با شما عهد نبستم که شیطان را نپرستید که او دشمنى آشکار است ؟
2- سوره‏ى عبس آیه‏ى 17 ترجمه : کشته باد انسان چقدر ناسپاس است .
3- سوره‏ى اسراء آیه‏ى 36 ترجمه : و هرگز آنچه علم و اطمینان ندارى دنبال مکن ) بى‏تحقیق در پى سخن مرو و کسى را نیک و بد مخوان و از احدى نکوهش و ستایش روا مدار و به آن کسى ظن بد مبر ( که ) در پیشگاه خدا ( چشم و گوش و دل همه مسئولند .
4- سوره‏ى فتح آیه‏ى 12 ترجمه : و بسیار گمان بد و اندیشه‏ى باطلى کردید و مردمى در خور قبر و هلاک بودید .
5- سوره‏ى ذاریات آیه‏ى 10 و 11 ترجمه : کشته و نابود باد آن کس که بناى کارش بر گمان و تخمین است آنان که در ضلالت و غفلت زیستند .
6- بحار ج 67 ص 71 .
7- سوره‏ى انعام آیه 121 ترجمه : شیاطین سخت به دوستان خود وسوسه کنند تا با شما به جدال و منازعه برخیزند و اگر از آنها پیروى کنید مانند آنان مشرک خواهید شد .
8- بحارالانوار جلد 75 صفحه‏ى 169 ترجمه : کار برادر خود را بر بهترین وجه آن قرار بده .
9- سوره نجم آیه 28 ترجمه : ظن و گمان در فهم حق و حقیقت سودى ندارد .
10- سوره‏ى اعراف آیات 16 و 17 ترجمه : چون مرا گمراه کردى من نیز بندگانت را از راه راست ) که شرع و آئین توست ( گمراه گردانم آن گاه از پیش روى و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان در آیم ) و هر یک از قواى ادراکى آنان را به میل باطل مى‏کشم ( تا بیشتر آنان شکر نعمت تو به جاى نیاورند .
11- بحارالانوار جلد 63 صفحه‏ى 243 - مجمع البیان و نور الثقلین ذیل آیه .
12- سوره‏ى نساء آیه‏ى 118 و 119 ترجمه : ) شیطان با خدا به مجادله برخاست و گفت ( من قسمتى از بندگان تو را زیر بار اطاعت خواهم کشید . آنها را سخت گمراه کنم و به آرزوهاى دور و درازى ) که از راه خدا باز مانند و از هر خیر و سعادت محروم شوند( درافکنم و به آنها دستور دهم تا گوش حیوانات را ببرند ) تا علامت باشد که این حیوان نصیب بتهاست ( و امر کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند .
13- سوره‏ى اسراء آیه‏ى 64 ترجمه : برو با لشکر سوار و پیاده‏ات بر آنها احاطه کن و در اموال و اولاد با آنان شریک شو و با وعده‏هاى دروغ آنها را بفریب و مغرور ساز . آرى وعده‏ى شیطان چیزى جز غرور و فریب نخواهد بود .
14- ترجمه‏ى تمام سوره‏ى ناس : به نام خداوند بخشنده‏ى مهربان ) این رسول ما ( بگو پناه مى‏برم به پرودگار آدمیان پادشاه آدمیان اله و معبود آدمیان از شر وسوسه‏ى شیطان . شیطانى که وسوسه و اندیشه‏ى بد افکند در دل مردمان . چه آن شیطان از جنس جن باشد و یا از نوع انسان .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خشایار ( سه شنبه 90/12/2 :: ساعت 4:52 عصر )

»» سوء ظن در خانواده و راههاى درمان آن 1

سوء ظن در خانواده و راههاى درمان آن

سوء ظن یک مرض مهلکى براى انسان و چیز مخربى براى خانه است . شاید چیزى مخربتر از سوء ظن براى بناى خانواده نداشته باشیم لااقل از جمله آفات بزرگ این بناى مقدس است .

منشأ سوء ظن

سوء ظن از وسوسه‏ى فکرى پیدا مى‏شود . شیطان گاهى مسلط مى‏شود بر عقل انسان و در این صورت یک متقلب متظاهر منافق پشت هم اندازى از کار در مى‏آید . و بعبارت دیگر یک شیطان انسى است و شیطان ، عقل او را استخدام مى‏کند و » مى‏برد آن جا که خاطر خواه اوست « و لذا همیشه در فکر این است که دیگران را بدبخت کند .
گاهى شیطان بر دل انسان مسلط مى‏شود و در آن صورت از نظر قرآن یک بت‏پرست به تمام معنى مى‏شود یعنى تمام دل او را هوى و هوس مى‏گیرد و یک آدم فاسق و فاجرى مى‏شود و بقول قرآن یک آدم عابدى است اما براى شیطان نه براى خدا . مشرک مى‏شود مى‏شود آن هم بشرک شیطانى . در سوره‏ى یس مى‏خوانیم :
) الم اعهد الیکم یا بنى آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین ( (1)
اى بنى آدم ! مگر در ازل با هم معاهده نکردیم که شیطان پرست نباشى ؟ چرا شیطان پرست شدى ؟ و این آیه که مى‏گوید شیطان پرستى به چه کسى مى‏گوید ؟ به کسى که شیطان دل او را استخدام کرده باشد محبت خدا را از دل او برده باشد و القائاتى که بر دل او مى‏شود شیطانى باشد نه رحمانى .
گاهى هم شیطان بر قوه‏ى خیال انسان مسلط مى‏شود که به آن وسوسه مى‏گویند و به آن شخص وسواسى گویند . این وسوسه دو قسم است : یک قسم وسوسه‏ى فکرى است که امروز مورد بحث ماست و یک قسم هم وسوسه‏ى عملى است یعنى همان وسواسى‏ها که بعض اوقات در میان مقدسین پیدا مى‏شوند . مثل این که در طهارت و نجاست ، نماز و روزه و بالاخره عباداتش وسوسه دارد . که این بحث آینده‏ى ماست که ان شاء الله به خواست پرودگار عالم و لطف بقیة الله علیه‏السلام مطرح مى‏کنیم . بالاخره اگر شیطان مسلط بر قوه‏ى خیال شد یک حال وسوسه گرى براى انسان پیدا مى‏شود . گاهى این وسوسه مربوط به فکر است و گاهى مربوط به عمل . اگر مربوط به فکر بود یک افکار باطل مزخرفى بر او حکمفرما مى‏شود و اگر مربوط به عمل شد یک اعمال باطلى یک اعمال مزخرف و بیهوده‏اى از او سر مى‏زند . اولى وسوسه‏ى فکرى و دارنده‏ى آن وسواسى در فکر است . دومى وسوسه‏ى عملى و دارنده‏ى آن وسواسى در عمل است . و هر دو خیلى خطر دارد که باید بگوئیم از همه چیز خطرش بالاتر است . تسلط شیطان بر قوه‏ى خیال انسان و ایجاد یک حالت وسوسه ، چه وسوسه‏ى فکرى یا عملى ، از نظر امام صادق علیه‏السلام یک نوع دیوانگى است .
شخصى آمده بود خدمت امام صادق علیه‏السلام تعریف دیگرى را مى‏کرد ؛ خیلى تعریف کرد از جمله عقل او را هم تعریف کرد اما در ضمن گفت یابن رسول الله وسواسى هم هست . حضرت تبسم کردند یعنى تبسم مسخره آمیز یعنى تو تعریف او را کردى این چه عاقلى است که وسواسى است ؟ بعد فرمودند این تابع شیطان است اگر هم از خودش بپرسند این کارهاى تو شیطانى است یا رحمانى جواب مى‏دهد شیطانى است . و لذا از نظر روانشناسها ، از نظر امام صادق علیه‏السلام وسوسه چه در فکر چه در عمل یک قسم از جنون است .

آثار وسوسه :

1- منفى بافى
وسوسه‏ى فکرى خطرها دارد که از جمله‏ى آنها این است که انسان منفى باف مى‏شود.بعضیها در خودشان ، در دیگران مثبتات را نمى‏توانند ببینند آنچه مى‏بینند منفیات است که چه چیزهایى را ندارد . درصدد این نیست چه امتیازهائى دارد و درصدد این است که چه عیبهائى دارد. همیشه مى‏رود روى عیب خودش ، رفیقش ، جامعه‏اش و این خیلى خطرناک است و بسیار هم پیدا مى‏شود.
اثر دیگر این که اگر حال منفى بافى برایش پیدا شد دیگر نمى‏تواند ترقى کند ؛ رشد پیدا کند . گناه آن هم بزرگ است . منفى باف نظیر مگس است زیرا مگس اگر در یک باغى از گل باشد مى‏گردد جاى کثیفى پیدا کند آن جا بنشیند . مثلا بدن شما تمیز باشد مگس با آن کارى ندارد . اما اگر جاى زخمى ، یا جراحتى در بدن باشد مگس آن جا مى‏نشیند. بعضى از انسانها مثل مگس هستند اگر منفى بافى براى آنها ملکه شود بنابر قانون تجسم عمل افعالش براى او ملکه مى‏سازد . ملکه براى او هویت مى‏سازد و در روز قیامت بصورت یک مگس وارد صف محشر مى‏شود .
به همه‏ى شما مخصوصا به خانمها سفارش مى‏کنم مواظب باشید منفى باف نباشید مواظب باشید مثبتات شوهرتان را ببینید . به آقایان مى‏گویم مواظب باشید مثبتات خانمتان را ببینید . دنبال این نباشید یک نقصى از او پیدا کنید . بلبل باشید . همیشه روى گل بنشینید . دنبال گل باشید . دنبال نقاط مثبت باشید . مگس نباشید و دنبال کثافت ، عیبها نروید . انسان معمولا بى‏وفاست . شما اگر یک عمر خوبى به خانمت بکنى اما یک روزى یک دادى سر او بزنى تمام آن خوبیها فراموش مى‏شود. این خانم اگر یک زن خانه دارى باشد ، یک زن شوهردار و بچه‏دارى باشد یک عمر خوبى کند اما یک روز که نشد آن گونه که شوهرش مى‏خواهد بشود شوهر که وارد خانه مى‏شود همه چیز را فراموش مى‏کند و رفتار او عوض مى‏شود و این سرچشمه مى‏گیرد از این که انسان وفا ندارد اتفاقا قرآن هم از انسان گله دارد مى‏فرماید :
) قتل الانسان ما اکفره ( (2)
مرده باد این انسان که چقدر بى‏وفاست . بنابراین تقاضا دارم منفى باف نباشید .
2- بى‏نشاطى
یکى دیگر از آثار وسوسه‏ى فکرى این است که انسان از زندگى خسته و بى‏نشاط مى‏شود و به فکر این است که چرا به این دنیا آمد و اگر بى‏دین باشد ، خدانشناس باشد به فکر خودکشى مى‏افتد . این خودکشى‏ها که بعض اوقات پیدا مى‏شود و در ممالک غربى خیلى دیده مى‏شود از این جا سرچشمه مى‏گیرد یعنى وسوسه‏ى فکرى دارد مى‏نشیند فکر مى‏کند فکرش به جایى نمى‏رسد وقتى فکر به جائى نرسید از زندگى خسته مى‏شود خودکشى مى‏کند .
این سؤالى است که بعضى جوانها دارند که ما براى چه به دنیا آمدیم ؟ منشأ این سؤال از نظر روانشناسها وسوسه‏س فکرى است . نشاط ندارد . از زندگى خسته است . سردرگمى دارد . نمى‏داند براى چه به دنیا آمده است . وقتى هم که در فراخور فکرش براى او صحبت کنى که براى چه به دنیا آمده‏اى آن وسوسه‏ى فکرى نمى‏گذارد قانع شود . بعد دو دفعه مى‏گوید این که نشد ! اگر ما نیامده بودیم بهتر نبود؟ !
یادم نمى‏رود یک نویسنده‏اى یک جمله‏ى خوبى گفته بود . گفته بود یک روز صبح از خواب بیدار شدم . به اندازه‏اى بى‏نشاط و نگران بودم گفتم اى واى یک روز دیگرى هم در جلو دارم . مى‏گوید اتفاقا روزنامه‏اى در جلو من بود دو مطلب را در روزنامه دیدم که ضد یکدیگر بودند و عجیب بود . یکى این بود که کسى خودکشى کرده بود اما عجیب خودکشى کرده بود . زخم معده داشته و کارد زده شکم خود را پاره و معده را بیرون کشیده انداخته دور و گفته مى‏خواهم یک دقیقه بدون تو زندگى کنم . پس از یک دقیقه مرده است . مى‏گوید آن طرف روزنامه را دیدم که خانمى مقاله‏اى دارد مى‏گوید الحمدلله صبح به صبح که از خواب بیدار مى‏شوم یک روز با نشاطى را در پیش رو دارم . خدا را شکر مى‏کنم که عمر به من داد و توانستم یک روز دیگرى هم در پیش رو داشته باشم . این نویسنده مى‏گوید من فکر کردم که این نشاط این خانم و آن خودکشى دیگرى و این بى‏نشاطى و غم و غصه‏ى من از کجا سرچشمه مى‏گیرد. دیدم همه از این است که وسوسه‏ى فکرى دارم یعنى به عبارت دیگر از خستگى و نفهمیدگى در زندگى است و اثر وسوسه‏ى فکر است .
3- بدگمانى‏
اثر مهمتر از این دو اثر سوء این است که اگر انسان وسوسه‏ى فکرى داشته باشد سوء ظنى مى‏شود اول سوء ظن به خانه است و بعد سوء ظن به اجتماع و کم‏کم سوء ظن به خدا ، پیغمبر ، قرآن و ائمه‏ى طاهرین علیهم‏السلام پیدا مى‏کند و بالاخره همین سوء ظن او را کافر مى‏کند . سوء ظن از شیطان است و شیطان به کم قانع نیست اما از کم شروع مى‏کند و وقتى او را رها مى‏کند که به هفت طبقه جهنم برساند آن وقت انسان را رها مى‏کند و او را مسخره کرده مى‏گوید خودت به این جا آمدى چه کار به من دارى ؟ وسوسه‏ى فکرى که انسان را سوء ظنى کند این چنین است اول از کم شروع مى‏شود اما این کم زیاد مى‏شود و به سوء ظن به خدا و پیغمبر و قرآن و ائمه طاهرین علیهم‏السلام مى‏رسد .

خطرات سوء ظن

خطر بزرگى که سوء ظن دارد این است که بعض اوقات موجب تفسیق مى‏شود یعنى آن سوء ظنش ، آن وسوسه‏ى فکریش طرف را بد جلوه مى‏دهد . وقتى تفسیق آمد تکفیر مى‏آید و وقتى تکفیر آمد جواز قتل یا وجوب قتل مى‏آید . بعض اوقات مى‏بینیم جوان متدین است ، انقلابى است اما سوء ظنش نفسیق آورده است حتى به علما و بزرگان ، تکفیر آورده و آن تکفیر جواز قتل یا وجوب قتل آورده است عالم بزرگى را کشته است بخاطر سوء ظنى که داشته است . خیال نکنید که وضع عادى است . این سوء ظنى که از وسوسه‏ى فکرى سرچشمه مى‏گیرد بعض اوقات به یک دیوانگى‏هاى عجیبى مى‏رسد . مخصوصا اگر سوء ظن در خانه پیدا بشود و مثل این که آقا به خانمش سوء ظن دارد العیاذ بالله ، گناهش خیلى بزرگ است . مثلا مردى در کوچه سرفه مى‏کند آقا سوء ظن پیدا مى‏کند و به خانم مى‏گوید این با تو بود . یک دیوانه‏ى بتمام معنى مى‏شود . یا مثلا آقا در صف نانوائى معطل شده است زن در خانه مى‏گوید به خانه‏ى زن دوم رفت . وقتى مى‏آید دادش بلند که کجا بودى یک دیوانگى بتمام معنى .
در بین مردم مشهور است و نظیر آن را در بین انسانها فراوان دیدم . مى‏گویند یک زن و شوهرى روى پشت بام خوابیده بودند . مى‏دانید که کهکشان راه شیرى مثل یک راه رو به قبله در آسمان نمایان است و در بین مردم مشهور است به راه مکه . مرد از زن پرسید این چیست ؟ زن جواب داد مى‏گویند راه مکه است و اگر حاجیها راه را گم کنند از این راه پیدا مى‏کنند . با شنیدن این جواب بلند شد و با تازیانه به این زن حمله کرد که معلوم مى‏شود زیر سرت بلند است ! معلوم مى‏شود یک فکرى دارى مرا این جا خواباندى تا حاجیها بیایند مرا بکشند و تو شوهر دوم کنى ! ممکن است این واقعیت نداشته باشد اما یک آقائى به من مى‏گفت که یک کسى که وسوسه‏ى فکرى داشت و خانمش هم وسوسه‏ى عملى هر دو آمده بودند نزد من . رو کردم به خانم که وسوسه‏ى عملى در طهارت و نجاست داشت . گفتم توى وسواسى اگر شش ماه حرف مرا بشنوى و بى‏اعتنائى بکنى ریشه‏ى این وسوسه‏گرى از دل تو کنده مى‏شود . دیدم شوهر این زن یک حال عجیبى پیدا کرد و حاضر نشد که من طبابت وسوسه‏ى فکریش را بکنم بلند شد رفت . بعد از مدتى یک تلفن کرد و گفت فهمیدم به خانم من چه گفتى ! گفتى خانم برو طلاقت را بگیر بیا به من شوهر کن . شش ماه اگر زیر نظر من باشى خوبت مى‏کنم ! یک دیوانه‏ى بتمام معنى که نظیرش زیاد است . زن سوء ظن به شوهر دارد یا مرد به خانمش سوء ظن دارد دست او را کج مى‏داند ، اگر مثلا یک اسکناس از جیب او گم شود و یا خرج کند و فراموش کند به گردن خانم مى‏گذارد اول دزدش مى‏داند ، اول جنایتکارش مى‏داند و بالاخره اول بى‏عفتش مى‏داند و بعض اوقات هم بى‏حیائى به آن جا مى‏رسد که به رو مى‏آورد . همچنین خانم چنین برخوردهائى با شوهر مى‏کند. گناه به اندازه‏اى بزرگ است که قرآن مى‏فرماید :
) لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا ( (3)
اى انسان ! بى‏علم حرف نزن متابعت از مظنه نکن ؛ سوء ظن به دیگران نداشته باش . زیرا این سوء ظنها ، این گمانها ، این گفته‏ها ، این افکار غلط در روز قیامت از گوش تو ، از چشم تو ، از زبان تو و حتى از دل تو سؤال مى‏شود و دل تو علیه تو شهادت مى‏دهد ؛ اعضاء و جوارح تو علیه تو شهادت مى‏دهند . یعنى یک آقا سوء ظن دارد به خانمش اما تودار است حرفش را مى‏خورد به خانمش نمى‏گوید ؛ به کسى نمى‏گوید همین را در روز قیامت مى‏آورند محشر و دلش علیه او شهادت مى‏دهد مى‏گوید تو بودى که به خانمت گمان بد بردى چرا ؟ مگر اسلام نگفته بود گمان بد نبرید ؟ مسلمان باید پیروى از علم کند نه مظنه و گمان ؛ نه ظن و تخمین . آدمهاى سوء ظنى مسلمان حقیقى نیستند . قرآن مى‏فرماید :
و ظننتم ظن السوء و کنتم قوما بورا ( (4)
آن ملتى که هلاک مى‏شود ، دنیا و آخرتش نابود مى‏شود ، آن ملتى است که به یکدیگر سوء ظن داشته باشند . و اتفاقا یکى از مصیبتهائى که در انقلاب پیدا شده است . مخصوصا در میان حزب اللهى‏ها همین سوءظنهاست که نود و نه درصد آنها مطابق واقع نیست . مرگ بر آن کسى که مثل کرم ابریشم در مظنه‏ى خودش ، در تخمین خودش ، در گمان غلط خودش مى‏تند تا خفه شود . من تقاضا دارم اگر مردى در مجلس ما ، زنى در مجلس ما سوء ظنى باشد این آیه را همیشه در نظر داشته باشد که هر گاه گمان بد در ذهنش آمد بگوید خدا گفته است :
) قتل الخراصون - الذین هم فى غمرة ساهون ( (5)
مرگ بر کسانى که در مظنه‏ى خود ، سوء ظن خود ، گمان خود نظیر کرم ابریشم مى‏تنند تا خفه شوند . روایت است که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به کعبه نگاه کردند و گفتند که اى کعبه تو خیلى احترام دارى اما احترام مؤمن از تو هم بیشتر است براى این که خدا حرام کرده است از تو یک چیز را ولى از مؤمن سه چیز را : خدا حرام کرده است براى مؤمن که کسى او را بکشد و یا مال او را ببرد و حق ندارد کسى سوء ظن به مؤمنى ببرد . (6) شما را بخدا قسم ببینید پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آدمکشى و مال مردم خورى و سوء ظن را کنار یکدیگر قرار داده است . معلوم مى‏شود خیلى گناه بزرگى است مخرب خانه است . خداى ناکرده اگر شما سوء ظن به خانم خود داشته باشى و یک جمله به خانم عفیفت بگوئى معلوم است که خانم هر چه هم گذشت داشته باشد این جمله از دلش بیرون نمى‏رود . معلوم است اگر به یک خانم عفیفى راجع به عفتش یک جمله بگویند این جمله نه تنها محبت را از بین مى‏برد بلکه درخت نفرت را در دل این خانم مى‏کارد . همچنین خانمها . یادم نمى‏رود یک خانم سوء ظنى که شوهرش گفته بود من امشب کار پیدا کردم و مجبور شدم یک ساعت دو ساعت اضافه کار کنم . اضافه کار براى کى ؟ براى همین خانم . براى زن و بچه . مى‏گوید بعد از انجام اضافه کار خسته و کوبیده با یک غذاى لذیذى که به من دادند و نخوردم تا به منزل ببرم و با خانواده بخورم آمدم به خانه در زدم آمد در را باز کرد و یک پرخاشگرى کرد و گفت برو آن جا که اول شب بودى . گفتم چشم . از آن جا رفتم هتل غذا را خوردم . فردا صبح یک خانه اجاره کردم و با سفارش به این و آن در همان فردا یک زن گرفتم و تشکیل خانواده دادم . حدود یک هفته پیش آن زن بودم بعد آمدم خانه گفتم خانم ! رفتم آن جا که گفتى دیگر از این به بعد یک شب مال تو یک شب مال او اگر مى‏خواهى یک شب را بیایم و اگر نمى‏خواهى دو شبش مال او . تمام شد .
بله یک دفعه شوهر پایش مى‏رود روى بیل و آنچه نباید بکند مى‏کند . بعض اوقات مى‏بینیم خانم یک سوء ظنهائى دارد ؛ یک حرفهائى مى‏بافد که معلوم مى‏شود عقل او کشش این حرفها را ندارد پس کى کشش دارد ؟
) ان الشیاطین لیوحون الى اولیائهم لیجادلوکم و ان اطعتموهم انکم لمشرکون ( (7)
شیطان مى‏آید وحى مى‏کند ؛ الهام مى‏کند مى‏گوید این جورى کن ؛ این کار را بکن . خانه‏تان را به این مزخرفات خراب نکنید محبت شوهر را به این چیزها بیهوده از بین نبرید مخصوصا به آقایان سفارش مى‏کنم . زیرا اگر خداى ناکرده مردى سوء ظن به همسرش پیدا کند گناه خیلى بزرگ است . از زن هم گناه است ولى زن نسبت به حرام نمى‏دهد مى‏گوید رفتى یک زن دوم گرفتى اما مرد اگر نسبت بدهد تعزیر مى‏شود . یعنى اگر سوء ظن داشته باشد و این سوء ظن را به خانمش بگوید ، اگر براى حاکم شرع اثبات شود مى‏تواند از 25 تا 79 تازیانه به او بزند . مگر مى‏شود مرد سوء ظن به خانمش پیدا کند ؟ گناه بزرگى است . این همان است که قرآن مى‏فرماید مرگ بر تو .
بنابراین در خانه سوء ظن نداشته باشید خارج از خانه هم نباید سوء ظن داشته باشید . مخصوصا این را به خانمها سفارش مى‏کنم . بعض اوقات یک سوء ظن موجب مى‏شود براى تجسس ، و تجسس گناهش خیلى بزرگ است . گناه به اندازه‏اى بزرگ است که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم روى منبر مى‏فرمود اى کسانى که ایمانهاى شما زبانى است نه قلبى ! تجسس نکنید زیرا اگر در کار و امور مردم تجسس کردید خدا شما را افتضاح مى‏کند ولو این که خیلى عاقل و تودار باشید . سوء ظن به دیگران موجب تجسس مى‏شود. اگر تجسس کردید بعض اوقات موجب یک کارهاى زشتى مى‏شود. مثلا خانم در خانه‏اش ایستاده است مى‏بیند یک جوانى به خانه‏ى همسایه رفت . خوب اگر این خانم مسلمان باشد باید بگوید که از اقوام اوست و کار دارد . اما اگر تجسس کرد و خداى ناکرده مردم را پشت در خانه جمع کرد و خداى ناکرده کار به جاى باریک رسید ، منجر به طلاق شد ، منجر به بیچارگى و بى‏سرپرستى بچه‏ها شد ، منجر به از بین رفتن دو طائفه شد این خانمى که این کار را کرده چه قدر گناه کرده است ؟ امام حسین علیه‏السلام مى‏فرمود اگر یک کسى رگهایش را از بدنش بیرون بکشند گناهش کمتر از این است که جدائى بین او و شوهرش ، یا بین او و زنش بیندازد . بعض اوقات بعنوان مقدس یعنى مقدس مآبى و خشک مقدسى تجسس مى‏کند ؛ خبر مى‏دهد ؛ این طرف و آن طرف مردم را اطراف خانه‏ى او جمع مى‏کند بعد یک رسوائى پیدا مى‏شود و آبروى دو طایفه مى‏رود و خداى ناکرده منجر به طلاق مى‏شود براى این که این آقا مى‏خواسته حزب اللهى عمل کند در حالى که این حزب الشیطانى است حزب اللهى این است که :
» ضع امر اخیک على احسنه « (8)
پیغمبر اکرم بارها سفارش مى‏کرد که همیشه براى برادر مؤمنت ، خواهر مؤمنت توجیه‏گر باش . حتى در روایتى پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى‏فرماید براى مؤمن محمل درست کن . محمل بعدى ، محمل بعدى مى‏فرماید هفتاد توجیه براى او بکن اگر نتوانستى دیگر محمل درست کنى بگو چقدر من مسلمان بدى هستم که نمى‏توانم محمل درست کنم و کار مسلمان را توجیه کنم . آیا ما این گونه‏ایم؟ سفارش من به شما پا منبریها ، شما مقدسها ، شما نخبه‏هاى قم این است که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مى‏خواهد شما تجسس نکنید . آقا مى‏گردد این طرف و آن طرف یک سوژه درست کند و در میان جمعیت ببرد و متأسفانه این در همه جا شایع است و در همه‏ى اقشار ، بازارى ، سپاهى ، بسیجى . آدمکشى نیست ؛ رگها را از بدن بیرون کشیدن است . چرا باید سوء ظن داشته باشیم ؟ چرا به این جمله که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود ، امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود ، این جمله‏اى که غالب ائمه طاهرین علیهم‏السلام از جمله امام صادق علیه‏السلام فرمود که : » ضع امر اخیک على احسنه « چرا به این دستور عمل نمى‏کنیم ؟ چرا بجاى سوء ظن حسن ظن نداریم ؟
سوء ظن از کجا سرچشمه مى‏گیرد ؟ دل وقتى منجلاب شد بوى بد مى‏دهد ؛ سوء ظنى مى‏شود . حسن ظن از کجا سرچشمه مى‏گیرد ؟ از دل سالم . دل وقتى پاک بود خودش پاک است ، دیگران را هم پاک مى‏داند . و وقتى خودش ناپاک شد دیگران را هم ناپاک مى‏داند .
این درد بزرگى است اما درمان آن آسان است و آن بى‏اعتنائى است . وقتى یک چیزى از خانمت دیدى و توجیه خوب کردى و اعتنا به فکرت نکردى ، در دهان شیطان زدى ، خواه ناخواه شیطان کنار مى‏رود . امام صادق علیه‏السلام فرمود در دهان این خبیث بزنید . وقتى زدى ، عادتش ندادى مى‏رود. اما اگر عادت و اهمیتش دادى و توجیه غلط کردى ، بلکه به زبان آوردى کم‏کم این وسوسه‏ى فکرى مى‏رسد به آن جا که یک دیوانه بتمام معنى مى‏شوى . بنابراین درد بزرگ است اما مداوا آسان . درد ، سرطانى است ؛ دنیا و آخرت را از بین مى‏برد . اما همه کس مى‏تواند مداوا کند و آن بى‏اعتنائى ، اهمیت ندادن به سوء ظنها و گمانهاست .
) ان الظن لا یغنى من الحق شیئا ( (9)
قرآن مى‏گوید ظن و تخمین یک ذره کاربرد ندارند . اگر تو از آن کار گرفتى عمل به قرآن نکردى بدان پشت‏پا به قرآن زدى .


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خشایار ( سه شنبه 90/12/2 :: ساعت 4:51 عصر )

»» تقلید از دیدگاه روانشناسی ژنتیک

تقلید از دیدگاه روانشناسی ژنتیک


دید کلی
درباره تقلید از همان آغاز می‌توان از هماهنگیهایی که جنبه عقلی و هوشی در آنها موثر است صحبت کرد. همراه با تحول ذهنی در انسان ، تقلید نیز در فرد آدمی بکار می‌افتد و شاید بتوان در این راه از یک نوع گرایش یا سوگیری کلی سازمان روانی سخن گفت، اما آنچه مسلم است و بررسی‌ها نیز نشان می‌دهد این است که فن تقلید از ابتدا به نوزاد داده شده و او با مکانیزمی که به صورت ارثی در او بنا شده باشد به تقلید نمی‌پردازد. همچنین اهمیت تقلید در این است که مقدمه‌ای برای تجسم است، یعنی اینکه قبل از رسیدن به زندگی تجسمی مکانیزم تقلید زیر بنای تجسم یا اساس تصویر ذهنی را فراهم می‌سازد.
تاریخچه
در روانشناسی قدیم تقلید به عنوان یکی غرایز اساسی مطرح شده است. اما بررسیهای تحولی نشان داده‌اند که فرایند تقلید باید مانند سایر فرایندهای روانی بر اساس یافته‌های عینی مورد تبیین قرار می‌گیرد. وقتی که مساله شکل‌گیری تقلید را بخصوص در آغاز زندگی مورد بررسی قرار می‌دهیم می‌بینیم که در این عمل جنبه غریزی حاکی از یک خودکار به چشم نمی‌خورد. یعنی تقلیدی یک مکانیزیم از پیش داده شده نیست که وقتی طفل به دنیا آمد و بلافاصله بتواند آن را بکار اندازد، بلکه از همان ماههای اول بستگی دقیق و باریکی بین فرایند تقلید و محور اصلی تحول وجود دارد.
مراحل تقلید
عملکرد تقلید در دوره‌های مختلف سنی و مراحل مختلف تحول هوشی در طی سه دوره صورت می‌گیرد. در مرحله اول حسی - حرکتی که مرحله بازتابهای کلی است تقلید به شکل فراهم سازی‌های بازتابی است یعنی مقدمات تقلید فراهم می‌شود. هر محرکی ممکن است که در کودک و به تناسب ارگانیزم وی عملی را در او تحکیم کند که مقدمه‌ای از تقلید است مثلا صداهایی که کودک تولید می‌کند.
در مرحله دوم نخستین عادات شکل می‌گیرد و زمان بروز واکنشهای دورانی نخستین و تحقق بازتابهای شرطی است، جنبه گاهگاهی دارد. البته ما بطور منظم و مرتب در اعمال و حرکات و اصوات کودکان جنبه تقلید را نمی‌بینیم بلکه تنها گاه‌گاه تقلید را در آنها می‌بینیم. مرحله سوم تقلید نظام‌دار است که کودک به تقلید نظام‌دار اصوات منحنی اصواتی که مرتبط به خود وی هستند می‌پردازد. یعنی کودک توانایی بروز یا انتشار پاره‌ای از حرکات و بخصوص صداها را دارد اما مطابقت جز با جز برای او ممکن نیست.
مرحله چهارم تقلید حرکات نامرئی است یعنی با داشتن یک نشانه محسوس کودک قادر است از یک الگو تقلید کند یعنی مطابقت اعضا را به صورت حسی با مدل یا الگو کشف کند. مرحله پنجم تقلید موقعیتهای نامرئی یا قسمتهای نامرئی بدن به صورت آسان‌تر و به شکل نظام‌دار قابل انجام است و جنبه تجسس و پیگردی تقلید هم به قوت خود باقی است. مرحله ششم مرحله درونی شدن روان شناست و تقلید می‌تواند در غیاب الگو بروز کند.
تاثیر و نقش در زندگی
در بسیاری از فعالیتهای انسان بخصوص آن قسمت از فعالیتها که جنبه تخیلی دارند مساله تقلید در کار است. در بسیاری از بازیها وقتی که جنبه سازندگی یا تخیلی پیدا می‌کنند از مساله تقلید استفاده می‌شود. در بازیهای رمزی هم از مکانیزم تقلید استفاده می‌شود چون نظام رمزی است که قبل از هر چیز رابطه بین دال و مداول در آن مطرح است، پس اگر این مفهوم علت و معلول را مرتبا در نظر داشته باشیم بطور مرتب در صحنه‌های رمزی ، دال همان فرایند تقلید است. یعنی برای رمزها یا تصاویری که مجسم می‌شود از همین مساله تقلید استفاده می‌شود که تحت مکانیزم کلی و مهم خود‌میان‌بینی است.
همچنین تقلید در زندگی فرد با مسائل اصلی نظام روانی فرد درآمیخته است. یعنی وارد مجموعه اصلی می‌شود اگر در آغاز دوره حسی - حرکتی به تدریج از جنبه برون‌سازی روان بندها که در ابتدا بیشتر جنبه درون‌سازی داشتند جدا می‌شد در سنین هفت سال سال به بعد با پیوستن به جنبه‌های بیشتری از درون‌سازی وارد مجرای اصلی یعنی مکانیزم هوش فرد می‌شود. و با سایر کنشها یا مولفه‌های روانی در زندگی روزمره فرد ارتباط می‌یابد. در تقلید فرد می‌خواهد خود را باواقعیات عالم خارج منطبق کند بدون آنکه عمل او در حکم تعادل باشد که در این حالت برون‌سازی بر درون‌سازی تقدم دارد.
کاربرد
تقلید و مسائل مربوط به آن در تبیین و توضیح بسیاری از نظریه‌ها مثل نظریه‌های مربوط انواع بازیهای کودک ، نظریه‌های یادگیری ، هنرهای نمایشی ، نظریه‌های یادگیری اجتماعی ، تطبیق اجتماعی و الگوپذیری و... کاربرد دارد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خشایار ( سه شنبه 90/12/2 :: ساعت 4:48 عصر )

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانمهای باردار چه نکاتی را باید رعایت کنند ؟
ارزیابی رشد و تکامل کودک
«تحلیل روان شناختی باورهای غیر منطقی در زندگی مشترک»
تنبیه از دیدگاه روان شناسی و اسلام (1)
تنبیه از دیدگاه روان شناسی و اسلام (2)
تنبیه از دیدگاه روان شناسی و اسلام (3)
دست ها چه می گویند ؟
شخصیت آدم ها و نحوه دست دادن آنها!
خساست؛ بیماری پنهان
مثبت اندیشی یا خوش خیالی
رابطه شخصیت و اس ام اس
بررسی شیوه های نفوذ کلام در سخنوری1
بررسی شیوه های نفوذ کلام در سخنوری
راستی و رستگاری
نفرین: انتخابی نافرجام
[همه عناوین(74)]


آشنایی با رشد در میانه بزرگسالی: زایایی و بی بری در نیمروز زندگا[3] . ابعاد جهت گیری مذهبی و مرزهای ارتباطی خانواده: یک همبستگی بنیادی[2] . بررسی رابطه رضامندی زناشویی (بر اساس معیارهای دینی) با ثبات هیجا[2] . بررسی رابطه ی دین داری و میزان شادمانی در بین دانشجویان به تفکیک[2] . بررسی شیوه های نفوذ کلام در سخنوری چکیده: در هر بحثی اولین چی . بررسی علل حاملگی های ناخواسته یکی از اهداف اصلی برنامه ی تنظیم . پسر یا دختر، کدام بهتر است؟ بارها و بارها شنیده اید که برخی از . تاثیر قرص‌های پیشگیری از بارداری بر حافظه زنان زنانی که از قرص‌ . تغذیه با شیر مادر،ارتقا سلامت مادر و کودک مادر با تغذیه کودک با . تقلید از دیدگاه روانشناسی ژنتیک دید کلی درباره تقلید از همان . تنبیه از دیدگاه روان شناسی و اسلام (1) چکیده از دیرباز منا . تنبیه از دیدگاه روان شناسی و اسلام (2) عوارض نامطلوب تنبیه . تنبیه از دیدگاه روان شناسی و اسلام (3) اثر اخلاقی تنبیه بن . تولد یک پروانه، تولد یک مادر تغییر زندگی زنان شم . چطور با انتقادهای منفی کنار بیاییم؟ حقیقت این است که برای هر . چطور بهترین شوهر دنیا باشیم؟ جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را . چگونه فرزندانی سالم، هوشمند و متناسب داشته باشیم چاقی که زمانی . چه غذاهایی برای زنان باردار مضر است؟ غذاهای زیادی وجود دارد که . حاملگی خارج از رحم آیا تا به حال اصطلاح «حاملگی خارج از رحم »به . خانم های باردار بخوانند... آیا در دوران بارداری انجام اقدامات د . خانواده و نوجوان خانواده به عنوان یک کانون مهم از اهمیت ویژه . خساست؛ بیماری پنهان شاید واژه های خساس و خسائس به نظرتان ناآشنا . خوب بخوابید تا چاق نشوید! بهداشت و سلامتی خواب یکی از نیازهای . دست ها چه می گویند ؟ دست ها اعضای ارزشمندی هستند که انجام بسی . دیابت قبل و حین بارداری دیابت یکی از شایع ترین بیماری های غدد ا . رابطه ابعاد جهت گیری مذهبی با پایداری هیجانی (1) چکیده یکی . رابطه ابعاد جهت گیری مذهبی با پایداری هیجانی (2) تجزیه و تحلی . رابطه شخصیت و اس ام اس شاید برای تان جالب باشد بدانید چه نوع . راستی و رستگاری در مباحثی که امروزه در علوم رفتاری و روان‌شنا . رنگها (1) خلاصه ی مقاله در این مقاله، ضمن تبیین و تأکید بر . رنگها (2) تأثیرات روانشناسی رنگها در قرآن کریم و احادیث ر . روان شناسی همسر باردار بارداری می‌تواند اتفاق تازه‌ای در زندگ . روح مادر و روح جنین آیا ارتباطی بین روح مادر باردار با روح جنین . زایمان بدون درد یکی از شدیدترین دردهایی که انسانها همواره با آن . زنان باردار هنگام مسواک زدن از آب نمک استفاده کنند رییس انجمن د . زنان بلند قد فرزندان سالم ‌تری به دنیا می‌آورند؟ مظهری خاطرنشان . سرطان و حفظ باروری در این کنگره حفظ باروری در سرطان و سایر بیما . سقوط غیر ایمن سقط جنین ارادی یکی از پیامدهای روابط جنسی بدون بر . سلامت روان یعنی چه؟ اصطلاح «سلامت روان» متاسفانه اندکی با ابهام . سوء ظن در خانواده و راههاى درمان آن سوء ظن یک مرض مهلکى براى . شادی و نشاط در قرآن و روایات مفهوم شناسی «تفریح» به معانی . شخصیت آدم ها و نحوه دست دادن آنها! حتماً از تأثیر اولین برخورد . شناسایی تمرینات در: تمرکز حواس اساس تمرینات در: تمرکز حواس تمرک . شیرمادر ممنوع؟ زمان از شیرگرفتن در کشورهای مختلف متفاوت است و آ . عوارض قرص های پیشگیری از بارداری احتمالا از عوارض جانبی قرص‌های . عوامل چند قلوزایی و خطرات آن یکی از مهم ترین خطرها در چندقلوزایی . فصل سوم: -بلافاصله توجه حاضران را معطوف به موضوع کنیدمطمئناً سخن . مثبت اندیشی یا خوش خیالی نویسنده: سکینه ترکاشوند . مراحل زایمــان زایمان به سه مرحله کلی تقسیم می شود : ? مرحله او . مصرف داروهای ضد افسردگی در دوران بارداری آمریکایی ها بیش از هر . من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا... 1 - برای همدیگر وقت ص . نفرین: انتخابی نافرجام نفرین در لغت به معنای دعای بد برای مرگ . نکاتی مهم راجع به سلامت مادران در دوران شیردهی به دلایل منطقی، . ارتباط میان سبک های عشق و ویژگی های شخصیتی (1) چکیده مقاله . ارتباط میان سبک های عشق و ویژگی های شخصیتی (2) نظریه های عشق . ارتباط میان سبک های عشق و ویژگی های شخصیتی (3) یافته های تحقی . ارزیابی رشد و تکامل کودک ارزیابی رشد کودک چیست؟ کودکان با . اعتیاد و بارداری درمان اعتیاد زنان حامله با سایر افراد تفاوت ها . ایدز، حاملگی و زایمان جامعه پزشکی بزرگترین پیروزی خود را در نیم . آیا در دوران بارداری باید به اندازه دو نفر بخورم؟ خانم‌های بارد . «تحلیل روان شناختی باورهای غیر منطقی در زندگی مشترک» در ادبیا . 10 نکته برای حفظ سلامت جنین اگر می خواهید مادر شوید و نوزادی سا .